تولد آریامهر+برج میلاد
سلام مشکات خانومم همچنان ماه رمضونه و امسال این گرما و دو سال روزه خواری قبلش، حسابی رسمون و کشید. کلی شیرین شدی و کار های با مزه می کنی!!! جدیدا همش می گی فکر کنم، .... حرفای ما رو تکرار می کنی با بابایی سر تلوزیون دعواتون میشه ، به بابا می گی( تلبزیون نبییین) وقتی هم که من و بابا داریم با هم حرف می زنیم به بابایی می گی (تلبزیون ببین) خخخخ خیلی بلایی! حرف هایی که تو سی دی می زنن و تکرار می کنی و دقیقا می دونی کی و کجا بگی مثلا به من میگی مامان جونمممم، منم دلم برات ضعف میره یا میگی مادر جونم، پدر جونم، رفته بودیم پیش دوستامون، دست یکیشون و گرفتی گفتی بریم خونه عزیز هه هه یه وقتایی می گی خوشحالم هاهاها، منم می گم همیشه خوشح...
نویسنده :
مامان حدیث
23:43