مشکاتمشکات، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

نور زندگی ما

مهمونی خونه ما+عکس کیان+اولین سرم+استخر پارتی دوم

1392/4/18 19:20
نویسنده : مامان حدیث
17,021 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان فداش

دو هفته پیش به صورت کاملا یهویی نهیر جون گفت داره میاد تهران

منم گفتم همه بیان خونه مون که همدیگر و ببینیم

حدودا 18 نفر از مامان ها و 18 تا نینی اومدن خونمون. البته خاله نیر نامردی کرد و ارین و نیاورد، عوضش نسترن جون پارمیدا و پارسا رو اورد و یر به یر شدیم :دی

خیلی ها اولین بار بود میومدن و بعضی ها اولین بار بود که من میدیدمشون :دی  کلی هم برامون شکلات و سوغات و کادو اوردن و حسابی ما رو شرمنده کردن.

یه استخر پارتی هم رفتیم که تو ادامه مطلب عکساش و میزارم.

البته دومین باره که میریم اینجا ولی اولین باره که عکس گرفتیم :دی

 

الان داری سی دی با نینی 2 رو میبینه جاهای از شعر رو که بلدی باهاشون می خونی : مثلا میخونن نمره ما بچه ها ...... شما باهاشون می خونی "همیسه بیسته " (همیشه بیسته) !

بعدشم خودم و خودت کلی ذوق می کنیم :دی

یه خبر بد هم امروز یهویی شنیدم. تو فیس بوک بودم که یهو پسر پسر عمه بابام بهم گفت عموم فوت کرده(عمو حسینم) می دونستم مریضه، حالش خیلی بد بود. شک شدم. امیدوارم جاش تو بهشت سبز باشه.

این عکس مهمونیمون که خیلی بهمون خوش گذشت

راستین و از پشت و جلو تو عکسا میشناسی و همش می گی باستین باستین! واسم جالبه چون خیلی پسر اقا و ارومی هست و نمی دونم چه جوری اسمش و یاد گرفتییولنیشخند

اقا سبحان گل، با یه صدای خیلی مهربون و نرم یه سره در حاله حرف زدنه و هرچی بپرسی جواب می ده عینک

پارمیدا خانوم که گوشی خاله صفورا رو گرفته، خواهر پارسا جونه و از شما حدودا دو سال بزرگتره

آوا جونم که دیگه نیاز به معرفی نداره و حسابی  اجتماعی و شیرینه.

 

توی تخت مشکات و پروسه عکاسی با برق خاموش و روشن و کلی افکت هه هه

این پارمیدا یک ژست هایی می گرفت موقع عکس گرفتننننن

 

اینجا شما نی نی های گل دارین از خودتون پذیرایی می کنین . تقریبا همه تون پف فیل دوست داشتین نیشخند

الهی، هانا جون غریبی می کرد و ازاده جون یا تو اتاق مشکات بود یا تو کوچه

اون اخرا سی دی سرزمین شادی رو گذاشتم و دیدم این خانوم هانا خانوم که تا حالا چشاش خس گریه بود چه قر های ریزی داره میریزه خنده

دلش طاقت نیاورد و اومد وسط. البته همه پایه بودن ماشالاهنیشخند

 

حالا عکسای استخر پارتی که بصورت کاااملا حرفه ای گرفته شد

البته بعد دو ساعت شنا همه تون گشنه تون شده بود و بیسکوییت و نون و خیار خوردین و الللبته اب استخر و به گ.. کشیدین

این هم بعد استخر که نه مشکات توان راه رفتن داره نه مامانش!

منتظریم تا بابا جون بیاد دنبالموننیشخند

 

ای وای این ماله حدودا یه ماه پیشه شما دو روز شکمت اسهال رفت روز سوم که اومدیم شمال، توی امل یه استفراغ شدددید داشتی

منم اژانس گرفتم و رفتم بابل . چون ساعت 2 عصر بود و نمیشد ببرمت پیش دکتر صدوقی، بردمت درمانگاه احیا. دکتر اطفالتون نبود و دکتر عمومی ویزیتت کرد. گفت باید سرم سوارت کنیم یه امپولم توش ریخت و یه شربت گنده هم دادن

کااااااش نمی رفتم پیشش، بعد دکتر 3-4 ساعت خوب بودی و دوباره اسهال شدید شروع شد و یه استفراغ دیگهنگران

صبح اول وقت رفتیم پیش دکتر صدوقی: گفت اصلا نیاز به سرم نبود ، فقط هر 5 دقیقه یه قاشق اب جوشیده بدم بهت البته 3 ساعت بعد از استفراغ. غذا هم کته با ماست و سوپ بدون چربی و اب سیب یا خود سیب

گفت اصلا هم بهت اصرار نکنم که غذا بخوری. نمی دونم چه حکمتیه شما هم مثله من پیش دکتر مورد علاقه ت میری خوب میشینیشخند

ایشالاه که هیچ نی نی ای هیچوقت مریض نشه

مامان فدای لب گزیدنت بشه خیلی خانوم بودی یه کوچولو گریه کردی و موقع وصل کردن سرم به خانومه می گفتی عمع نکن، درددد ف می سوزه!

بعدشم به پیشنهاد پرستار رو پا گذاشتمت و یه ساعت خوابیدی. رو شکمت هم پتوت و گذاشتم که گرم شه

 

اینجا دنور ه ، خونه کیان کیاننیشخند برف و ببین !

اینم خوده خودشهگاوچران. عکس فائزه جون و کات کردمو چون نمی دونستم دوست داره عکسش و بزارم تو وبلاگ یا نه

راستی این عید سال 92 هست

این هم عکس خاطره برانگیزیه که همه دوسش داریم

فکر کنم سیزده بدر 91 باشه تو باغ پدر جون

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامی مائده
18 تیر 92 23:01
به به چه ماجراهای شیرینی البته به غیر از اخری ایشالا که مشکات جونم دیگه هیچ وقت مریض نشه


قربونت برم خیلی جات تو دوره ها خالیه
کاش خونه النا هم نمیومدی که دلم برات تنگ نشه ههه ههه
سحر مامان ارشاک
19 تیر 92 7:52
به به چه مامان خوبی .. همش برای دخترش مهمونی می گیره دوستاشو جمع می کنه .... استخر میره ... دست مامان درد نکنه
و اما چه دختر نانازی ایشالا غریق نجات بشی خاله جون


هه هه شما بیان، به افتخار دوستای دخترمون هم مهمونی میدیم :دی

چشای خوشگلت ناز میبینه عزیزم
مامی وانیا
19 تیر 92 8:04
وای چه عکسای قشنگیه خدا کنه نینیا هیچوقت مریض نشن که اینجوری رو تخت ازشون عکس بگیریم حدیث جان من کلا سیستم وبم اینطوریه دوست ندارم نظراتم برای همه دیده بشه کلا همشون نظر مخفی میشن بعد من به هرکسی تو وب خودش جواب میدم استرس نگیر گلم همین که به وبم سر میزنی کلی من و وانیا رو خوشحال میکنی


خوب شد گفتی از استرس درم اوردی هه ههه
اره خدا کنه نینی ها کارشون به تخت بیمارستان نکشه
سحرناز
20 تیر 92 0:51
خیلی خوش گذشت حدیث جان. فکر کنم چشمش راستین رو گرفته هههههههه ولی دل به دل راه داره ها راستین هم فقط اسم مکات یادشه هی میگه میشکات


هه ه ههه چه می دونم خواهررر :دی

سر پسرت کلاه میره دختر شررر من و بگیره خخخخ
صبا مامان نیوشا
20 تیر 92 23:19
عزیزم الهی که هییییییییییییییییییییچ وقت مریض نشی دردونه من. خیلی دوستت دارم عاشق حرف زدنت شدم.
همیشه به شادی و مهمونی و استخر پارتی باشی جیگرم


منم عاشق رقص و سوت سه انگشتیه دختری شدم :دی
ایشالاه
ازاده مامان هانا
21 تیر 92 1:34
هدیس جونمممممممممممممممم عکس اولیات یاد اون روز خوب انداخت منو اماااا عکس مریضی مشکات... اخه چرااااا جوجمو سرم زدنن؟ الهی من فداش بشمممممممممممممم عشقمو خدا کنه دیگه مریض نشه اینجوری... دختر مهربونو صبورمه....
بازم دستت درد نکنه بابته اون همه مهربونیه خودت خانوووووووووووووووووووووووووووم دوستت دارم خیلییییییییییییییییییی


منم با دیدن عکسا همش یاداون روز میوفتم و کلی کیف می کنم
ما هم خیلی دوستون داریم :بوس

اون عکس هم هر چند تلخ، ولی جزیی از زندگی مشکات و ما هست!
شاید دیدنش باعث شه از لحظات شیرین زندگیمون بیشتر لذت ببریم
متین من
22 تیر 92 15:40
متین در مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده دوستان برای رای دادن گوشی تون بردارید



174 به 20008080200 ( دوهزار هشتاد هشتاد دویست) پیامک کنید

ممنونم



فکر کنم از هر خط فقط یکبار بشه رای داد؟؟؟!
نیر
22 تیر 92 17:53
دوستم خوبم بازم ممنونم خیلی زحمت دادیم خدا دخترتو حفظ کته هیچ وقتم مریض نشه این خوشگل مامانی
خدا عموتونم بیامورزه


مرسی عزیزم
نه بابا این چه حرفیه، مهمون رحمته!
ممنونم خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
ایشالاه هیچ بچه ای مریض نشه
مامانی وروجک ارمیا
22 تیر 92 20:00
دوست عزیزم سلام.با ارزوی قبولی طاعات و عباداتتون.ارمیا وروجک با کد 603 در مسابقه نی نی وبلاگ نی نی شکمو شرکت کرده.اگه به ارمیا رای بدین لطف میکنید.
603


http://www.niniweblog.com/images/festival92/603.jpg




چشم عزیزم ولی فکر کنم از هر خط فقط یکبار میشه رای داد؟؟!

مامانی وروجک ارمیا
23 تیر 92 17:16
سلام حدیث جونم.نگو که شما قبلا رای دادی؟!وااااااای خوش بحالتون از این مهمونیا میدین.سرگرمی خوبیه.الهی فدای دختر نازم بشم.گلم افرین به تو که دختر خوبی بودی.ایشالله دیگه مریض نشی.


سلام
همون روز اول بچه ها تو کلوپ نوشتن ....!

اره داشتن دوستای خوب نعمت بزرگیه :دی
جای شما خالی خانم
ایشالاه مرسی :بوس
سعید
18 اردیبهشت 93 21:46
والا ما که پول نداریم ولی به جای این کارها خرج چند تا کودک یتیم رو بگیرن بهت نیست افتخار نیست سلام مرسی از پیشنهادت از کجا میدونی که من این کارو نمیکنم؟ والا ماهم خیلی پولدار نیستیم ولی مهمون و مهمونی دوستیم مهمونی هامونم خیلی پر خرج نیست اون استخر پارتی هم کل خرجش واسه من 17 تومن پول بلیت بود که پول یه استخر متوسط به بالا تو تهرانه!!! در ضمن من اگه سرپرستی یتیم به عهده بگیرم، تو دلم کلی لذذذت میبرم ولی نمیام با جار زدنش ، اجر و حسی که بهم میده ر خراب کنم! امیدوارم جوابت و گرفته باشی
سعید
18 اردیبهشت 93 21:47
به جای این استخر پارتی چند تا کودک یتیم رو تحت پوشش بگیرن بهتر نیست؟