مشکاتمشکات، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

نور زندگی ما

سیزده بدررررر

1392/1/19 14:28
نویسنده : مامان حدیث
2,669 بازدید
اشتراک گذاری

سلام طلا طلای من

بعد تعطیلات کسل کننده با یه سیزده بدر توووپ سال جدید و شروع کردیم

13 بدر با عمو ها و عمه و بقیه فامیل رفتیم جنگل امل، نزدیک امامزاده عبدالله

یه عده صبح ساعت 5 رفتن جا گرفتن

من و شما و بابا و مادر بزرگ بابا، به عنوان تتمه گروه ساعت 13:30 به بقیه ملحق شدیم

البته ما ساعت 11 بیدار شدیم ولی حدودا 1 ساعت تو ترافیک مسیری بودیم که کلا 10 دقیقه هم نباید طول می کشید

تا ساعت 10 شب هم اونجا بودیم و حسسسسابی خوش گذروندیم

بقیه ش و تو ادامه مطلب با عکس تعریف می کنم

اینجا بودیم مادر

مشکات! کفشات و پوشیدی و کلی بازی و کردی. چقدر من از دیدن بازیت لذت بردم مادر!

به حرف کسی هم گوش نمی دادی هه هه.

این دخترمه، با عینک، و اندکی عشوه

اونجا یه اسب و دیدی و کلی ذوق کردی. اخر شب دیدیم که یه اقایی اسبش و اورده بود که کاهو ها رو بخوره، ما هم از فرصت سو استفاده کردم که سوارت کنیم

عمو مجتبی سوار شد که شما رو هم بگیره بغلش ولی اسبه زین و ... نداشت، زود اومد پایین :دی

مجبور شدم خودم سوار شم

همین که سوار شدیم، به آقاهه اشاره زدی ، گفتی آگا! بیا

بعد که اومد جلو بهش گفتی اجینا (از اینا) بعد از پفکی که دستش بود یه مشت برداشتی

داشتیم می مردیم از خنده

 ماشالاه خجالتیه دخترم خخخخخ

 

این شب قبل خونه عمو مصطفی هست

پشت کامیون امیرحسین دراز کشیدی و عمه تکونت می داد که مثلا بخوابی

 

بزار تا اینجا که اومدیم از سفره 7سین خوشگل و دختر نازم هم عکس بزارم :دی

فکر کنم تو پست قبل نوشته بودم که لحظه تحویل سال خواب داشتی و کلی بد اخلاق بودی

به پیشنهاد عمه سفره رو توی شومینه انداختیم

 

این منشی جدیده باباشه هه ههه

رفته تو اتاق کار بابایی ، کوتاه هم نمیااااد

 

اینجا خونه مادر جونه. شما و مادر جون هر روز میرین تو حیاط و به گل ها سر میزنین، بو می کنین و کیف می کنین

به نظر میاد مثله مادر جون گل دوستی

یادم رفت بگم: تو حیاط که می رین، حتماااا تاب سواری می کنی

و البته ماشین  دوچرخه ابوالفضل رو  هم بی نصیب نمی زاری

جالبه که اصلا نمی ترسی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

زهرا مامان مه سما
19 فروردین 92 16:57
همیشه به گردش و تفریح مشکات هم خیلی ناز شده مخصوصا با اون لباس کنار سفره هفت سینش


چشات ناز می بینه خالههههه :دی :بوس
مریم مامان پندار
19 فروردین 92 19:10
به به چه مامان بابای خوبی ماشالله به هم میاین
عکسا خیلی قشنگ بودن عزیزم
الهی همیشه به شادی و گردش باشین


مرسی گلم
نظر لطفته
همچنین برای شما :بوس
مامی مائده
20 فروردین 92 14:06
وای چه عروسکه نازییییی شده سفره اتون هم خیلی قشنگ شده خوشم اومد


قربونت برم عزیزم
چشات ناز میبینه
نا قابلهههه :دی
آني
21 فروردین 92 9:16
به به ايشالا به خوشي هميشه سال نوت هم مبارك خوشگل خانم


مرسی عزیزم
همچنین برای شما
مامی وانیا
21 فروردین 92 18:27
ایشالاه همیشه به سفر و گردش چه مامان و نی نی سوارکاری بابا


مرسی عزیزم
همچنین برای شما
هه ههه.قیافمون دیدنی بووود
تارا
25 فروردین 92 13:35
ای قوربون شیطنتایه کودکانت بشم خاله جون معلومه مثل پرتو من یه جا بند نمیشی ایشالا ساله خوبی رو با مامان و بابا داشته باشی گلم


ههه ههه بعلههه!
دلم واسه خودت و پرتو جونم تنگ شده
ایشالاه برای شما هم سال خوبی باشه
نیر
26 فروردین 92 14:16
سال نو مبارک
همیشه خوش باشین ماشالله به گل دخترت خیلی ناز بود نازترم شده ، مکان سفره هفت سین جالب بود دوستتون دارم دلم برات تنگ شده حدیث


قربونت برم عزیزم
اینجور مکان هایی داریم ماااا :دی
منم دلم واست یه ذره شده
نیوشا
28 فروردین 92 22:39
سلام حدیث جان. شما برای درمان فیبرومتان قرار شد برید طب سنتی.می شه بگین نتیجه اش چی شد؟


سلام عزیزم
دکتر گفت بعد اینکه بچه م و از شیر گرفتم باید برم
چون ممکنه روی شیر تاثیر بزاره
اشالاه بعد ماه رمضان می رم
صبا مامان نیوشا
3 اردیبهشت 92 9:18
ماشالا به این خانوم خوشکله..... مامانش اسپند یادت نره..... از طرف منم حسسسسابی بچلونششششش
حسین و روشنک
3 اردیبهشت 92 12:57
سلام
وبتون خیلی عالیه؟
با تبادل لینک موافقی؟
اگه دوست داری منو با نام وبم بلینک و بعد بگو با چه نامی لینکت کنم؟


سلام وبلاگتون و دیدم
خوش بحال روشنکتون که اینقدر دوسش دارین
الناز مامان بنیا
9 اردیبهشت 92 15:09
همیشه گردش صفا صمیمت


قربونت برم عزییییزم
صفورا مامان آوا
10 اردیبهشت 92 11:38
هزااااااااار ما شا ا... به این دختر باهوش با اون حرف زدنش آگا بیا ههههه چه باحال تک چرخم میزنه با دوچرخه؟؟؟؟


ههه هههه
مرسییی
کلا کاراش پسرونست :دی
الناز مامان بنیا
17 اردیبهشت 92 13:58
کجاییییییی دوستم


همین دور و ورا :دی
وای الناز دلم براتون یه ذرررررره شده
روشا.. مامان ساینا
21 اردیبهشت 92 2:27
چقدر دلم برای مشکات خوشکلم تنگ شده بود
همیشه سالم و...سرحال و....سرزنده باشین....


سلام عزیزم
مرسیییییی لطف داری
ما هم همین طور!
هومن
23 خرداد 92 8:48
مشکــات
دلم براتون یه ذره شد


دل ما هم برات خییییلی تنگ شده مرسی دایی جون :بوس