تولد مشکات جونم
سلام عزز دلم
فرشته کوچولوی نازم
اختصاصا این پست و میزارم واسه توادت که تو خونه خودمون گرفتیم و از کارهای قشنگت بعدا مینویسم
بعد از تولدی که تو شمال گرفتیم، خیلی از دوستامون ازمون خواستن که اینجا هم بگیریم، ما هم که پایههه
ولی خب چون بابایی تا اخر مهر خیییلی کار داره و سرش شلوغه، دست تنها بودیم و یه مقدار زیادی محدودیت داشتیم. با این حال سعی کردیم با امکانات موجود تولد قابل قبولی بگیریم
اینم از عکساش:
کلی بادکنک صورتی و سفید و بنفش هم به سقف اویزون کردیم ولی نمی دونم چرا اصلا عکس نگرفتیم ازشون؟؟؟
اخرش گفتیم هرکی یادگاری ننویسه، هر چی خورد، گوشت شکمش بشه،
انصافا هم همه یادگاری خوبی نوشتن
این عکس تقریبا دسته جمعی
البته چند تا از دوستای گلمون تو عکس نیستن!
قربون نگاه معصومت
این هم کیک که اصصصلا شباهتی به چیزی که من سفارش دادم نداره. ولی از اونجایی که به خودم قول دادم سخت نگیرم، خیلی منطقی و مهربون با قضیه برخورد کردم
اتیش بازی که منجر به دود گرفتن خونه شد و بعدش با در باز کولر و روشن کردیم تا دود بره :دی
مراسم چاقووووو
کیک عد از عمل (به دست دوستای گا و فشفشه ها)
واااای رهام و میبینم یاد کنترل میوفتم خخخخ
دوتا از کنترل ها رو گذاشته بود تو دایره بیس سینما خانواده
منم فکر می کردم خودم برداشتم گذاشتمش جایی که دور از دسترس بچه ها ، ولی یادم نمیومد کجا!
تو دو روز ککللل خونه رو گشتم تا نهایتا با یک روش خفن قدیمی پیداش کردیم.
پذیرایی عصرونه:
جوجه کباب و مخلفات
پان اسپانیایی
موس گیلاس
و دوغ
اینم گیفتی که اخر به مهمون های گلمون دادیم.
البته یکی دو نفر گیفت هاشون و جا گذاشتن، نشونی بدن تحویل بگیرن هه هه
و نهایتا جمع و جور کردن خونه!
بعد از جمع و جور کردن شروع کردم به جارو برقی،اونم از اتاق خواب ها ، رسیدم به هال، دیدم که مشکات غش کرده.
جا داره از همه دوستای گلمون که با اومدنشون به جشن ما صفا دادن تشکر کنیم، مخصوصا دوستای 4 پایه مون
از ماهدخت جون ، مسئول جشن آذین هم بخاطر قبول زحمت طراحی تم ها خیلی ممنونم.
از مائده جون مامان پرنیای عزیز هم تشکر می کننم که در یک حرکت ضربتی غیر منتظره قبول زحمت کرد و لیبل تی بگ و دوغ و تاپر غذا رو برامون طراحی کرد و فرستاد