عمو نوروز بیاااا
سلام
دیگه داره عید می رسه
دومین عیدی هست که پیشمونی. عید 90 نوزاد بودی ، عید 91 نوپا
امیدوارم امسال سال خیلی بهتری برای همه باشه. باید تو وبلاگت از گرونی ها و تورم امسال می نوشتم از گ..ی که به اقتصادمون زده شد ، از دلاری که به 5000 تومن هم رسید
از گوشت گوسفندی ای که از 14-15 تومن به بالای 40 تومن رسید. از اجاره خونه ها دیگه نگم...
خدا رو شکر که دستمون به دهنمون می رسه. خدا رو شکر
ولی امسال سال خیلی سختی برای خیلی ها بود. امید وارم سال دیگه اوضاع خیلی بهتر از این ها بشه
ما چون در طول سال خرید می کنیم، خیلی دربند خرید عید نیستم
واسه شمام قصد خرید نداشتم
ولی برای عید که هوا یه کم گرم و یه کم خنکه، لباس مهمونی نداشتی. خاله هدی قبول زحمت کرد و با یه کفش قرمز و سفیدی که داشتی، بلوز سفید ساده گرفتیم و خاله هدی دست به کار شد واسه دوختن یه سارافن گول منگولی
از اونجایی که ما دو سه روز شمال بودیم و خاله وقت نکرد لباست و بدوزه، فکر می کردم بی لباس میمونی
امروز یهو زنگ ایفون و زدن رفتم دیدم یه بسته پستی رسیده. روش نوشته برای خانم مشکات فریدی (خخخخ) اولین بسته پستیت بود. باز کردم دیدم بعله بلوز کار شده با یه سارافن خوشکللللل
اینم از عروسک من با لباس عید
اینم لیدی این رد من
که عاشق خنده هاشم
اینم مشکات و نی نی و بتو (پتو) دخترم بدون پتوی کیتیش نمی خوابه
اگه بدونی امسال با چه دردسری خونه تکونی کردم
زنگ زدم وقت بگیرم، اونی که هر سال میومد بهم وقت نداد. واسه همین دست به کار شدم
هر وقت می خوابیدی، بعد از ظهر ها یا آخر شب ها ...
از اول بهمن شروع کردم ذره ذره کمد ها دراور ها رو بیرون ریخنم. از اول اسفند کابینت ها رو ...
همه چی تموم شده فقط باید یخچال و بریزم بیرون که با وجود شما اصلا نمیشه
برعکس بابیی هم این روزا خیلی کار داره و نصفه شب میاد خونه
این یک کار و هم بکنم، دیگه خیالم راحت میشه
دیگه اخرای سال 91 گفتم وبلاگ و بتر کونم جبران نیومدن های قبلم بشه.