مشکاتمشکات، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

نور زندگی ما

17/6/91 طوطی من!

1391/6/18 0:33
نویسنده : مامان حدیث
850 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عروسک ملوسم

کوچیکتر که بودی (3، 4 ماهه) ، آرزوم بود یکی بود نگهت می داشت من یه روز کامل برم بیرون واسه خودم استراحت و تفریح کنم.

ولی الان فکر نمیکنم بیشتر از 2 ساعت بتونم نبینمت. آخه خییییلی خوردنی شدی خانم خوشگلهقلب

یه سری عکس با توضیحات تو ادامه مطلب میزارم برات.

بزار از کار هات بگم:

عاشق ماشین شارژی ابوالفضل شدی و دیگه توی تابت نمی مونی. به ماشین اشاره می کنی می گی "آسییین" 

ازت که می پرسم ماشین؟ سرت و تکون می دی و می گی آره .

کلی دور دور می کنیم نیشخند می خوام برت دارم، فرمون و دو دستی می گیری سرت و به چپ و راست تکون می دی، می گی : نه نه نه نه ( خیلی با حاله این حرکتت)

دوچرخه ابوالفضل هم که می بینی، همش بهش ابراز علاقه می کنی ولی من سوارت نمی کنم. می ترسم مثل ماشینش شهچشمک به دوچرخه هم یه چیزایی می گی

وقتی می پرسم پا کو؟ انگشت های پات و تکون می دی، می گی پا پا پا

از دست هاتم که می پرسم، می اریشون جلو تکون می دی، می گی دستماچ

امروز صبح من و می دیدی بهم می گفتی : " میگم نه  " به همین وضوح می گفتی. این مکالمه ماله دعوای خواب کردنته ههه هههه می گم نههههه

عکسات و زدم به یخچال. تا دیروز می گفتی نی نی ولی الان می گی منم منم. هنوز هم شیفته عکس  های خودتی.

به اکثر اقایون می گی عمو و به اکثر خانم ها می گی عمهبغل

جشن دایی هومن هم کلی دلبری کردی. تا این برادر فرشته جون رد می شد، خودت و پرت می کردی سمتش و می گفتی عموووو . اونم میومد سمتت که بغلت کنه، این جوری می شدیمژهفرشتهو نمی رفتی بغلش. بعد اون اینجوری می شدابرو ههه ههه از الان .....

موقع تاب تاب عباسی هم می خونی: تااا تاااا اباباااا

کلا میشه گفت هر چیزی و تکرار می کنی اشتباه می گی ولی من می فهمم منظورت به چیه هه هههه

می گم هاپو چی میگه؟ می گی هاپپپپ گاهی هم می گی هاپو :دی

ببعی هم میگه؟ :به به به

گاهی وقتا هم همه حیوونا می گن دد دد

اوه یادم رفت بگم کللللی غری غری می کنی همین جور پشت هم حرف های قاطی پاطی می گی. مادر جون عاشق این کارته

دومین باری که ترجه رفتیم

تو مسیر رفت بغل خاله هدی ای

شما و ابوالفضل مونو که هم دیگه رو خیلی دوست دارین

اینم تو مسیر برگشت که هندونه خوردیم و شما بازم بغل خاله هدی ای ههه ههه

اینقدر دوسش داری که وقتی باشه من راحتم

 

این یکی جشن عقد خونگی دایی هومن هست

اینم هفته پیشه که عمه مریم اومد تهران واسه خریدن جهیزیه ش

خریدمون و کردیم و داریم می ریم شمال

عمه مریم هم که باشه باز من راحتم. خدا این جور عمه ها و خاله ها رو زیاد کنه هههه هههه

داری بغلش می خوابیو گوشیش هم داره اهنگ لای لایی لایی گل لاله رو می خونه

مامان فدای دستای کوچولوت بشههههههبغل

اینم حیاط خونه مادر جونه. شما و ابوالفضل دارین بازی می کنین. فیلم هم داری از این صحنه.

ابوالفضل که از پشت میاد، قیافت دیدنی میشهنیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

زنمو الهام
17 شهریور 91 14:41
سلام مامان حدیث
همیشه میام تو وبلاگ و شیطنتهای مشکات جونو دنبال می کنم
عاشق چشای این عروسک کوچولو ام .اخه وقتی می خواد شیطنت کنه چشاش قبلش خبر می ده.


سلام الهام جون
خوب کاری می کنی. بخون که آمادگیش و پیدا کنی ( چشمک)
مرسی که به ما سر می زنی
مامانی وروجک
17 شهریور 91 18:56
سلام بر مشکات باهوش و سخنور خودم1خوبی خاله جون قربون دندون کوچولوت بشم من.یه اسپند دود کن حدیث جون ماشالله دامنه لغاتش توپ توپه.همیشه شاد و شنگول باشی ایشالله!


سلام بر مامان دوست جونم و خود دوست جونم :دی
مرسی عزیزم
آره دخترم از اون رادیو شکسته ها میشه ههه ههه
مریم مامان پندار
19 شهریور 91 8:53
سلام خوبی؟
مشکات جونم ممنون که به پندار سر میزنی و براش تبریک تولد گذاشتی عزیزم


سلام مرسی خوبم خاله
خواهش می کنم
اگه میشد میومدم حضوری تبریک می گفتم
باران قلنبه
19 شهریور 91 13:15
سلام عزیزم خوشحال می شم به وب دخمل منم بیاین. دخملم باران مظفری توی مسابقه جشنواره رمضان 91 آتلیه سها شرکت کرده اگه می شه به سایت آتلیه سها بروید و در قسمت جشنواره رمضان به دخترم رای 5 بدهید .این جشنواره تا اول مهر مهلت داره. آدرس سایت آتلیه سها: Soha.torgheh.ir/festival لینک مستقیم جشنواره تو وبم هست یه دقیقه بیشتر طول نمی کشه من نیاز دارم به رای شما عجله کنین زیاد وقت نمونده منتظرمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا