مشکاتمشکات، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

نور زندگی ما

مهمونامون تو شمال، عکسای جامونده از شب ،آبعلی،تولد مه سما جون، تولد آرتین جون، دوره و تولد رهام جون،

1392/11/7 22:30
نویسنده : مامان حدیث
3,213 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل و ناز مامان

به قول خودت خوووووسگل من نیشخند

این سری شمال رفتنی، دوستای اصفهانی عزیزمون هم اومدن و چند روزی با هم خوش گذروندیم. برای بار سوم رفتیم دریا وباز هم مهمون هامون ما رو بردن. قایق سواری و شهر بازی و خرید هم رفتیم. کلا خیلی پر بار بود.

اون شب که از آبعلی برگشتیم، رفتیم خونه یاسمن جون ، کلی با بچه ها بازی کردی، خییییلی خوش گذشت. این عکسا رو از وبلاگ رادین جون برداشتم، دلم نیومد تو وبلاگت نباشه! بازم مرسی یاسی جون :*

ادامه تولد ها افتاده بود بعد محرم و صفر (یعنی الان):

اولیش تولد مه سما جون بود. بسییییار عالی بود خیلی هم خوش گذشت، فقط راهش یه کم دور بودابله ولی میارزید. مه سما عروس جذابی میشه، مطمئنم، البته اگه تو عروسی عمو پورنگ نزارن که میخ اون بشه هه ههه

بعدیش تولد آرتین جون بود این یکی که وااااقعا دور بود ولی از اونجا که بعد مسافت برای ما معنا نداره، همه جا میریمنیشخند اینجا هم بسیـــــار عالی بود . دیگه از هنرمندی میترا جون نمیگم که گفتنی نیست!!!

ایشالاه توی شادی های ارتین جون، بازم ما رو دعوت کنن هورا

تولد بعد هم تولد رهام جون، بود که البت با دوره مون تو یه روز افتاد و دو تیر و یه نشون بود. اینا خیلی به ما نزدیک بودن خدا رو شکرنیشخند سولماز جون هم بسیار مهمون نواز بود و این تولد هم خیلی عالی و همه چی تموم بود. رهام جون، ایشالا جشن 120 سالگیت قلب

با عکسای شمال شروع می کنیم

شما و نیوشا جون. چه دوستای خوبی خواهید شد ...

پالم:

شهر بازی مریم. کارت تخفیفش و از آقای میکی موس گرفتیم خخخخ

اینا عکسای ا مونده ست که از وبلاگ رادین جون کپی کردم:

قربون اون همه محبتت بشم، مشکات و ببین ....قلب

و این ماجرا شب تو خونه هم ادامه داشت. رادین جزو پسر های فهمیده و با محبته، مشکات باهاش میسازه خدا رو شکر :دی

خدا کنه لب هاتون همیش خندون و دلتون شاد باشهقلب

اینجا هم فکر کنم گوشی هاشون و گرفتن که به هم اس ام اس بدن، در حالیکه دارن کارتون هم میبینن!

این هم تولد مه سما جون:

میبینی، دوربین و میگیری، من نمیتونم ازت عکس بگیرم

این عکس و از دوستات گرفتم، واسه همین سایزشون خیلی کوچیکه:

 

عکس بالا از چپ: آوا ، نیوشا، علی، مشکات، رهام، کنارش آرتین و رادین

عکس پایین از چپ: نیوشا، سبحان، مشکات

مشکات داره به اردک مه سما غذا میده

یه روز هم خونه رضوان جون رفتیم برای تبرک و دیدن امیر علی جون که متاسفانه عکسی ندارم

بعدش هم با شیما جون و مژگان جون رفتیم میلاد نور

این کلاه و خودم برات بافتم هااااا، البته از پارسال تا حالا نیشخند کلا کلاه بهت میاد ، نه که فکر کنی من خیلی هنرمندم....چشم

 

تولد آرتین جون

از چپ: لیانا، آوا، بنیتا، رهام، مشکات، علی

همگی در حال انگشت زدن به کیک...

اینم امیر علی، محبوب قلب ها !!!

تولد رهام جون:

برنده این سری دوره شقایق جون و مریم گلی جون بودن

چون دوربین شارژ نداشت، نتونستم زیاد عکس بندازم

خدا رو شکر آریامهر بود و تبلت داشت و بازی میکرد، شما هم یه کوچولو دست از سر من برمیداشتی

اینم قسمت شهربازی تولد:

و آمما، مدل جدید خوابیدنت. البته نه اینکه همیشه اینجوری بخوابی، ولی جدیدا خیلی پیش میاد:

این هم از تولد علی جون:

این تولد هم خیلی خوش گذشت، مرسی علی جون، ایشالاه جشن فارغ التحصیلیت

 

یه دوره خانومانه هم داریم که این سری خونه ما بود، از اونجایی که برقمون رفت و.... البته مشکل از کنتور بود و از اداره برق اومدن درست کردنش، همین یه عکس و داریم

پسندها (1)

نظرات (8)

صبا مامان نيوشا
7 بهمن 92 23:18
عزيزم ايشالا هميشه به شادي باشيد و خوش گذروني. دوستيهاتونم پابرجا. تولد ١٨ سالگي گروهيتونو كجا بگيريم؟؟؟؟ خخخخخ و همچنین دوست جون هی وای من، استرس گرفتم بعید میدونم نصفشون هم تو ایران باشن اون موقع، شاید تو امریکا گرفتیم خخخخ
حنانه
8 بهمن 92 11:35
وااااااااااا چه عکس های باحالی حدیث مواظب دخترت باش زیاد با پسرها گرم میگیره بوسم میده بهشون ههههههههههههههه هه هه کار از این حرفا گذشته خخخخ از دستم رفته هه هه
تداعی
9 بهمن 92 12:10
همیشه به شادی و تولد مچککریم، با همدیگه ایشالاه
صفورا مامان آوا
12 بهمن 92 15:55
بسیااااااااار بسیااااااار زیبا بووووود عکسا الهی خاله قربونش بره چشای خوشگلته که همه چی رو زیبا میبینه خاله ***
نیر
17 بهمن 92 10:42
سر زدم ببینم مطلب جدید گذاشتی دیدم نظرم یا ارسال نشده با تایید همیشه به خوشی و خوشحالی همیشه به سفرو مهمونی به دختر ناااااارت که عاسقشم مرسی که به ما سر میزنی فکر کنم ارسال نشده بود! ما هم بوس بوس
زهره مامان عرفان خان
28 بهمن 92 0:08
ای سبزترین خاطره در باغ وجودم دیشب به حضورت غزلی ناب سرودم گفتند که چه داری از این هستی دنیا ؟ گفتم که رفیقی هست همه بود و نبودم مرسی که به ما سر زدین، وبلاگتون برام باز نشد!
ميترا
28 بهمن 92 10:22
وااااااااااااااي چه عكساي باحالي به مام در جوار شما دوستان عزيز و جوجه هاتون خوش گذشت مخصوصن شما كه آرتين عاشقته الهی قربونش برم منم عاشق دکتر کوچولومم
مامانی ارمیا وروجک
30 بهمن 92 21:37
سلااااااااااااااااااااااام بر حدیث خانم هنرمند ایول عزیزم .ماشالله چه با سلیقه چه میزی چیدی!راستی حدیث جون نمیدونم شاید اشتباه میکنم ولی به نظرم شما شبیه مریلا زارعی هستی هر وقت میبینمش یاد شما میوفتم.امیدوارم همیشه شاد باشید.بوووووووووووس. مرسی عززززیزم تو همیشه به من لطف داری :دی هه هه اره خیلی ها بهم گفتن شبیشم :دی!