مهمونی شیما جون، کیک شیفون، مهمونی آزاده جون، آبعلی، شب یلدا
سلام خوشگل من
چه طوری ملوسم؟
این سری کلی عکس و مطلب داریم
اول اینکه با دوستای کلوپ مون یه صندوق تشکیل دادیم که ماهی یه بار مهمونی منسجم داشته باشیم و شیما جون قبول زحمت کرد و اولین مهمونی رو برگزار کرد. یعنی ترکوند هاااا، اونم دست تنها، با یه بچه! دست گلش درد نکنه واقعا با سلیقه و کد بانو و همه چی تمامه. شیما جون دوست داریمممم :*
فرداش طراوت جون و محبوبه جون اومدن خونه مون که با هم کیک درست کنیم. عکسش و عکس تارتی که سری پیش درست کردیم و میزارم. خیلی باهاشون به ما خوش میگذره! مرسی خاله جون ها :**
فرداش رفتیم خونه ازاده جون، کرج. البته زحمت بردنمون و یاسمن جون کشید و برگشت و با سهیلا جون اومدیم. هم رفت هم برگشت خیییلی بهمون خوش گشت البته مهمونی که جای خود دارد! مخصوصا که یه نهار تپل خوردیم :دی مرسی خاله جونا :***
پنجشنبه شب به صورت کاملا یهویی تصمیم گرفتیم بریم آبعلی برف بازی! با یاسمن جون و مریم گلی جون و البته خانواده. جای همگی خالی از صبح رفتیم آبعلی صبحانه خوردیم بعدش نهار و رفتیم فشم، شبش هم خونه یاسمن جون ....
خدایا این خوشی ها رو از ما نگییییر (الهی آمـــــین )
بعد هم مراسم شب یلدا ی امسال، چون تهران بودیم، خاله بابایی و عموی مشکات و با خانواده دعوت کردیم. البته الهام جون کاپ کیک درست کرد با ازگیل آورد، خاله فاطمه هم زحمت هندونه رو کشید. بقیه ش و هم من و مشکات درست کردیم. جای همگی خالی، خیلی خوش گذشت، آخر شب هم یه فال درست و حسابی واسه همه گرفتیم :دی
طبق معمول من و سیما جون اولی بودیم بعدشم زهرا جون اومد. نمی دونم چی شد که یهو به جلو زمین خوردی و سرت خورد به پایه مبل و حسسسابی ورم کرد! خدا رو شکر سرت شکافته نشد و با یخ و بروفن و لاک... آرومت کردم
اینم میز غذا که الان نصفه ش اومد!
اینم دوستای گلت که البته همه نیستن. راستی اولین قرعه کشی به اسم صفورا جون و گندم جون در اومد، مبارکشون باشه
اینم کیک شیفون با روکش گاناش: با هنرمندی طراوت و محبوبه و خودمون هه هه
اونام از اون کاپوچینو خوشمزه هایت که شما بهش میگی کاکو چینو :دی
این هم تارت سیب بی نظیری که سری پیش درست کردیم:
بعدش هم که خونه آزاده جون رفتیم، با حضور نیر عزیززز البته بدون آرین جون
از اونجایی که با دیدن دوربین خیلی کولی بازی در میاری، من نمی تونم زیاد عکس بگیرم!
یه نیم ساعتی با هانا بودین تو اتاق و داشتین با تبلت بازی می کردین
بعدشم با هم جلوی تلوزیون زیر پتو دراز کشیدین ولی من عکسی ندارم ازشون!!!
اینم از عکس دسته جمعیمون:
سوال فتوشاپی داشتین بپرسین ازم!
آبعلی و برف بازی:
مشکات و رادین:
فشم: مشکات و رادین و سبحان، بغل بابای رادین جون، در حال دیدن کارتون
شب یلدا:
ما نهایت تلاشمون و کردیم که همه چی عالی برگزار بشه. به ما که خیلی خوش گذشت! امیدوارم به بقیه هم خوش گذشته باشه:
این بیسکوییت ها رو به کمک شیما جون درست کردیم:
اینم مشکات با کلاه علی جون:
اینم مشکات خانوم در حال تلوزیون دیدن: